نمایش آرش، روایتی دیگر

• داستان آرش کمانگیر مقدمه ای برای نمایش آرش روایتی دیگر :
جان نمایش آرش روایتی دیگر ، از افسانه ای است که مدت‌ها پیش از نگاشته شدن شاهنامه در کتب دینی مثل کتاب اوستا روایت شده است .
منوچهر پادشاه ایران در سالیان پایانی حکومت صد و چند ساله‌ خود، از تورانیان به‌فرماندهی افراسیاب شکست می‌خورد. افراسیاب یک پادشاه به‌شدت حیله‌گر و زرنگ بود او پس از این پیروزی، تصمیم می‌گیرد تا با یک ایده که تنها در راستای تحقیر ایرانیان بود، منوچهر و سایر مردم ایران را حقیر بشمارد.
افراسیاب برای اینکه هم‌زمان، هم مردمان ایران را تحقیر کرده باشد، هم به‌جنگ پایان بدهد و هم اینکه بدون ریخته شدن خون سربازان خود به‌مناطق بیشتری از کشور ایران دسترسی داشته باشد، پیشنهاد می کند تا یک کماندار از سپاه ایرانیان، به‌بلندترین نقطه از کوه دماوند برود و از آنجا تیری را رها کند تا مرز مابین ایران و توران با همین تیر مشخص شود! آرش، این دلاور ایرانی که متولد مازندران بوده تصمیم می‌گیرد تا جان خود را در کمانش بگذارد و قوی‌ترین تیری که در زندگی‌اش پرتاب کرده را در آسمان رها کند!
در افسانه‌ها چنین آمده که تیر پرتاب‌شده توسط آرش، چندین و چند روز در راه بوده و در نهایت، کنار رود جیحون یا آمودریا فرود آمده و به‌این شکل، مرز مابین ایران و توران را مشخص می‌کند .

• اسطوره آرش در ادبیات معاصر :
اگرچه آرش شخصیتی حماسی است اما برخلاف تصور عام، داستان آرش و تیراندازی او در شاهنامه نیامده و فردوسی فقط 3 بار به این نام اشاره کرده است که به زعم پژوهشگران روشن نیست، اشاره او متوجه آرش کمانگیر باشد. داستان آرش در متون اسلامی نیز دیده می‌شود. بنا بر روایات مورخین اسلامی پس از آنکه افراسیاب بر ایرانشهر غلبه یافت و منوچهر را در طبرستان محاصره کرد برای مصالحه قرار بر آن نهاده شد که افراسیاب به قدر یک تیر پرتاب از زمین ایرانشهر به منوچهر واگذارد. در این هنگام یکی از فرشتگان به نام اسفندارمذ آمد و گفت کمان و تیری چنانچه در اوستا معین شده است بسازند، آنگاه آرش را که مردی شریف و دیندار بود، بخواستند و گفتند کمان را بگیرد و تیر را بیفکند. پس آرش برخاست و کمان را تا آنجا که خداوند نیرو داده بود کشید و تیر را رها کرد. چنانکه از آسیب آن تنش پاره پاره شد. این تیر به درخت گردوی عظیمی که در بزرگی نظیر نداشت، اصابت کرد و صلح منوچهر و افراسیاب بدین شکل صورت گرفت .
احسان یارشاطر زبان شناس و مورخ ایرانی مقاله ی کاملی در مورد اسطوره آرش نگاشته که بسیار مورد توجه اهالی فرهنگ و ادب قرار گرفته است ، سیاوش کسرایی نیز در منظومه ی آرش کمانگیر به طور مفصل و کامل به آرش پرداخته اما نگاه دراماتیک بهرام بیضایی با تمام روایت های دیگر متفاوت و متمایز است . بیضایی با بهره گیری از پشتوانه های اساطیری، حماسی، تاریخی و فرهنگ عامۀ ایران و جهان، به خلق اثر می پردازد ، از این رو، اثر او پیوندهای عمیق و گسترده ای با زمینه های فکری و بن مایه های فرهنگی ایران و سایر ملل جهان دارد.

• داستان آرش به روایت بهرام بیضایی
آرش ستوربان که به کار گلّه داری و ستوربانی سپاه مشغول بوده است ، نظاره گر گفت وشنود سردار و کشواد است. آرش که زبان تورانیان را میدانست، به جای پیک قبلی که کشته شده، نزد شاه توران فرستاده میشود تا به خاطر اینکه پهلوان ایرانی خسته است از او زمان بیشتری بگیرد. شاه ایران به محض اینکه متوجه میشود آرش ستوربان است و طبیعتاً در فن تیراندازی مهارتی ندارد به پیشنهاد قبلی شرطی می افزاید و تعیین مرز ایران و توران را فقط با تیراندازی آرش ستوربان می پذیرد ورنه هیچ !! آرش باری چند از تیرانداختن پرهیز میکند اما عاقبت و به ناچار می پذیرد !

آرش قبل از رفتن به سوی البرز با پدر پیر خود دیداری می کند و از او میخواهد که راهی نشانش بدهد ، و پدر از آرش می خواهد که تیر را با دل خود بیندازد و نه با دست خود ! آرش تمام جانش را با تیر رها میکند ، تیر آرش روزها و شب ها میرود و میرود تا آنکه از هفت دریا میگذرد و بر درخت گردویی آنسوی جیحون فرود می آید و مردم همچنان در انتظارند تا آرش آنکه به مردی تمام بود باز گردد و او هرگز باز نمیگردد و و مردم همچنان میگویند : آرش باز خواهد گشت . . .

• آرشِ ما
نمایش آرش روایتی دیگر روایت تازه ای از آرش بهرام بیضایی است که توسط سید صادق فاضلی بازخوانی شده و توسط او و گروه تئاتر زهور تولید شده است . این نمایش مهر و آبان 1402 در تالار آفتاب اهواز اجرا خواهد شد .

• داستان تئاتر آرش روایتی دیگر 
خانواده اسفندیار که تمام آنها از اهالی تئاتر خرمشهر بود در زمان جنگ به شهری دیگر ( تهران یا هر جای دیگر ) مهاجرت کرده و در طبقه ی پایین منزل آقای شخم کارزاده مستاجر هستند . این خانواده در حال تمرین نمایش آرش نوشته استاد بهرام بیضایی هستند و چند روز مانده به اجرا مجبورند خانه اجاره ای را تخلیه کنند . آنها تصمیم میگیرند که آخرین تمرین نمایش را همزمان با تخلیه و تحویل منزل انجام دهند . هومن داماد خانواده و همسر رودابه در حال خیانت به او و ایجاد رابطه ی نامشروع با سیمین دوست رودابه است ، در حالی که بعدها معلوم میشود که سیمین سیم کارت موبایل خود را به دوستش رودابه داده و مدتهاست که هومن به خیال سیمین با همسر خود چت میکرده و غافل از اینکه سیمین و آرش برادر رودابه عاشق یکدیگرند و . . .

• داستان آرش در آرش . . .
در نمایش آرش روایتی دیگر ما با دو قصه ی موازی ، مجزا و در عین حال پیوسته روبرو هستیم و همزمان با پیش بردن قصه ی آرشِ بیضایی ، داستان آرش پسر خانواده را هم دنبال میکنیم . آرشِ نورانی پسر اسفندیار رابطه ی خوبی با آقای شخم کار زاده ندارد و همین اختلاف مایه ی کمدی نمایش میشود و در عین حال به معضل و مشکل کمبود مسکن در عصر حاضر می پردازد و در ادامه . .

  • نمایش آرش روایتی دیگر کاری از گروه تئاتر زهور
  • سرمایه گذار و مجری طرح: کانون تبلیغاتی فارابی
  • تهیه کننده : احسان عباسی
  • بر اساس نوشته ی بهرام بیضایی 
  • بازخوانی و کارگردانی  : سید صادق فاضلی

بازیگران

وحید فقیهی .حمید زاهدنمازی. احسان عباسی

آرزو کهوازی . نرگس مطلق

و با حضور افتخاری محمد غدیرزاده

بازی سازان

رضا سرخی . علیرضا هادی زاده .مهدیه بداوی

مریم سید نور . الهه حنایی .جیران محمدی پور

محمدرضا صادقی مدیسه

بازیگردان : وحید فقیهی

دستیار کارگردان : حسین ناخدا

مشاور کارگردان :  مهران نصرت پناه

سرپرست گروه : حمید زاهدنمازی

طراح صحنه : مجتبی اعزازی

دستیار صحنه : مطهره بداوی

ساخت دکور : رضا سرخی ، علیرضا هادی زاده ،   بداوی ،

سازه های فلزی : مسلم زبیدی ، عقیل زبیدی

تبلیغات و مدیریت فروش : کانون تبلیغاتی فارابی با مدیریت مهدی جباری

گروه تبلیغات : ارسلان پورحلاجی ، پریسا پورابراهیم، فردوس افضلان، فاطمه رضایی

پوستر و بروشور : رسول حق جو

نور و صدا : مجتبی اعزازی ، رضا سرخی

ساخت ماسک : حسین حاتمی

مدیر صحنه : ماندانا محمودی خواه

منشی صحنه : نیلوفر مبارک غله کار

موسیقی و افکت : مهدی سلطانی – سارا فاضلی

طراحی لباس : نیلوفر مبارک غله کار

روابط عمومی : حسن محبی فر

پشتیبانی : پگاه معصومی زاده

استقبال پرشور مخاطبان از نمایش آرش روایتی دیگر در تالار افتاب اهواز

کلیه حقوق این سایت و محتوای آن متعلق به کانون تبلیغات فارابی است.